بودجه فرهنگی سال۹۵ از نگاهی دیگر [گراف تعاملی]
روزنامه شرق بهتاریخ ۲۹فروردین در گزارشی بودجه فرهنگی سال ۱۳۹۵ را بررسی کرده بود. من در اینجا همان دادهها را نمایش میدهم.
بعد از مرتبسازیِ جداولی که در گزارش آمده بود، گرافی طراحی شد که نشان میدهد ۳۳درصد از بودجهٔ ۳۳۰ میلیارد تومانی فرهنگ فقط برای سازمان بسیج است. بعد از این نهاد انقلابی، حوزههای علمیه بیشترین سهم از بودجه را دارند.
بارگزاری نمودارها مقداری زمانبر است. نمودارها تعاملی هستند.
بعضی از نهادها و ردیفها با توجه به نبود اطلاعات مشخص و شفاف درباره آنها، بودجههای قابل توجهی دارند که بودجه این نوع موسسات نزدیک ۴۰ میلیارد تومان میشود. در همین زمینه «طرح زیارت» که اطلاعاتی از آن موجود نمیباشد، ۲۷میلیارد تومان سهم دارد.
آستانهای مربوط به امام(با مدیریت سیدحسن خمینی) ۴ ردیف بودجه و نزدیک به ۵۶میلیارد هزینه به خود اختصاص دادهاند! با شناختی که از امام(ره) دارم بعید میدانم ایشان راضی بوده باشند فقط حدود ۳۵ میلیارد تومان برای مراسمات مربوط به ایشان هزینه شود.
نزدیک ۱۲ دانشگاه و موسسه آموزشی بودجه جداگانه دارند که آیا این بودجهها بهغیر از بودجه وزارت علوم است؟ جواب: بله. بررسی بودجه وزارت علوم نشان داد موسسات آموزشی که در اینجا(گزارش شرق) نامشان آمده است سهمی هم در بودجه وزارت علوم دارند. این قضیه در مورد نهادهای دانشآموزی هم صدق میکند.
بعضی از بودجهها نه به موسسه که انگار به فرد اختصاص دارد. بهعنوان نمونه موسسه پرتو ثقلین حدود دو میلیارد تومان بودجه میگیرد، موسسهای که تنها وظیفهاش نشر آثار و عقاید آقای مدرسیکرمانی است! یا مثلا هزینه ۴میلیاردی موسسه ایراس متعلق به سفیر فعلی ایران در روسیه که با توجه به ماهیت تحقیقاتی و مشاورهای که دارد، چرا ذیل عنوان بودجه فرهنگ قرار گرفته است؟
تامین مسکن برای همه اقشار جامعه امری است که قبلا در «مسکن مهر» دنبال شده بود و معمولا اینگونه موارد جزء وظائف وزارت مسکنوراهسازی است، حال با چه توجیهی ۸میلیارد تومان تحت عنوان «شهرک مهدیه» برای طلاب در بودجه فرهنگی کنار گذاشته است؛ چون اینگونه امور عمرانی حساب میشوند نه فرهنگی.
با توجه بهوضعیت فعلی جامعه خصوصا در مناطق محروم، هزینه ۷۱میلیاردی برای گسترش زبان فارسی توسط «بنیاد سعدی» مقداری کمتوجهی به اوضاع مدارس حاشیهای در مرزهای کشور است. نه اینکه مخالف آموزش فارسی به غیرفارسیزبانان باشم اما وقتی تنها حافظ و فردوسی برای ارائه به جهان داریم، بهتر نیست مقداری از این هزینهها برای گسترش زبان فارسی در بین فارسیزبانان خرج شود؟
بههرحال سوال اصلی اینجاست: کارایی این ۸۴ نهاد چگونه محاسبه میشود؟ اگر با مسائل فرهنگی آشنا باشید، سختترین کار در امور فرهنگی بررسی تاثیرگزاری یک «اقدام فرهنگی» است. به علت کیفی و ماهیت روانیرفتاری این گونه اقدامات، سنجش تاثیر کار فرهنگی پیچیده و زمانبر است و متاسفانه در کشور ما روند مشخصی برای این کار وجود ندارد. کاش حداقل یک ردیف بودجه برای ظرفیتسنجی مسائل فرهنگی میشد.
ناچاراً میخواهم از طریق رفتارهای جمعی آگاهانه مثل تجمعات و انتخابات دست به سنجش اقدامات فرهنگی بزنم. عینیترین مثال هم نتیجهٔ انتخابات مجلس دوره دهم در تهران است؛ البته جنبه سیاسی پیدا میکند اما بیشتر توضیح میدهم.
نهادهای فوق «محافظهکار فرهنگی» هستند، برخلاف اصلاحطلبان که به «لیبرالیسم فرهنگی» اعتقاد دارند. آیا میتوان انتخاب تمام «لیست امید» در شهر تهران را بهنوعی گرایش مردم به لیبرالیسم فرهنگی دانست؟ یعنی بیشتر اقدامات فرهنگیِ حکومتی عملا در تهران تاثیر چندانی نداشته و هزینههایی که در این زمینه صورت گرفته، بیفایده بوده یا اصلا هزینههای فوق برای «فرهنگسازی» خرج نشده است. حال این قضیه را در کنار هفتهزار گشت نامحسوس پلیس در شهر تهران بگذارید... .
در گراف دوم، نهادهای نام برده شده در ۱۰ موضوع دستهبندی شدند که بیشترینشان مربوط به دین با فراوانی ۲۰ نهاد/موسسه است. در کل ۸۴ موسسه/نهاد نامشان بهصورت رسمی در ردیفهای بودجه سال ۱۳۹۵ آمده است.
نکته دیگری که میتوان از گراف موضوعها دریافت، نگاه محدود دستاندرکاران فرهنگ(دولت) است. آیا فرهنگ یعنی فقط امور دینی؟ بحث محیطزیست چه میشود؟ رفتارهای شهروندی؟ خلاصه اینکه فرهنگ فقط مسائل دینی نیست و پرداختن سیستماتیک و دستوری به مذهب معمولا نتیجه عکس دارد.
حال با توجه به گراف موضوعی، چه موضوعاتی بیشترین بودجه را دریافت کردهاند؟ نهادهایی که در موضوع حوزوی، انقلابی و دینی فعالیت میکنند، بیش از ۸۵٪ از بودجه را دریافت خواهند کرد. اما جالب اینجاست، نهادهای انقلابی و حوزوی تنها با ۱۴موسسه، بیشترین سهم یعنی ۲۶۱ میلیارد تومان(۷۹٪) از بودجه را دارند. بودجه نهادهای دانشآموزی از بودجه موسسات پژوهشی هم بیشتر است!
توجه داشته باشید که این بودجهها و هزینهها، جدا از مخارج اصلی وزارت ارشاد، صداوسیما و نهادهای دیگری مثل سپاه و.. است.
گراف آخر هم ترکیب گراف دوم و سوم است.
تحلیلهای گوناگون دیگری هم مثل گراف زیر میتوان انجام داد اما بنابهدلایلی آنها را گسترش ندادم و فقط یک نمونه هستند.
در تصویر اینفوگراف زیر میتوانید تمام ۸۴ نهاد را با دستهبندی مشاهده نمایید. ۱۴ نهاد اول بیشترین سهم از بودجه را داشته و به همین ترتیب سایر نهادها رنگبندی شدهاند.
نتیجهگیری خاصی نمیتوانم کنم اما بهقول خوابگرد در تلگرام، «مسئله این نیست که چرا بیش از ۲۰۰میلیارد تومان به اسم فرهنگ صرف اینها میشود، مسئله این است که پس چرا مملکت اسلامی نمیشود!»
پیوستها: فایل اکسل+صفحات روزنامه در گوگل درایو